• مادربزرگم همچنین نقل کرد:در همان زمانی که در کربلا اقامت داشتیم، روزی برای زیارت حضرت ابوالفضل العباس (ع) حرکت کردیم. پس از خواندن اذن دخول و زیارتنامه، وارد حرم شدیم […]
  • در بستانی که متعلق به حضرت بود با ایشان بودم . ناگاه گنجشکی آمد مقابل آن حضرت بر زمین وشروع کرد به سر و صدا کردن و اضطراب کردن ، […]
  • نمیخواهیم بگوییم خانه او محقر بود . کوخ نبود و کاخ هم نبود . نسبتاٌ وسیع و مرکز آمد و شدها بود . چه بسیار از جلسات درسی که در […]