• میرزا آقای سبزواری در اداره ژاندارمری توپچی بود . مأمور می شود با پنج نفر از توپچیان یک گاری فشنگ و باروت به شهر تربت ببرند و چون از مشهد […]
  • شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در کتاب داستانهای شگفت میگوید:در اوقات مجاورت حقیر در نجف اشرف (ماه محرم سنهی ۱۳۵۸ قمری) از طرف حکومت عراق اکیدا قمه زدن و سینه […]
  • در اینجا بهتر آن است که پایان این قسمت را با اشعار ناب و پر محتوای زیر از شاعر تیزبین آقای «عارفچه» بیاراییم:یاور من گر شود خدای اباالفضلاز دل و […]